Thursday, February 23, 2012

وقتی یک گروهی در ایران سیاسی نباشد


سیاسی نبودن یک اجتماع (گروه) در حکومت ایران میتواند برایش خوبیها و بدیهایی را به همراه داشته باشد، قطعا خوبیها تا زمانی پایدار است که دولت خطری را از این گروه احساس نکند چرا که به محض احساس خطر از سوی نظام حاکم آنوقت است که سیاسی کاریهای نظام بر عدم درک سیاسی آن گروه چیره خواهد شد و نتیجه چیزی جز فشارهای بی پایان و بی وقفه بر آن اجتماع نخواهد بود، از آنجاییکه احساس خطر نظام از اجتماعات تقریبا ربطی به عملکرد، خط فکری و حتی عقیدتی آن اجتماع یا گروه ندارد و نظام اصولا از هر اجتماعی که تعداد طرفدارانش از خط قرمز نظام عبور کند میهراسد و بالطبع احساس خطر میکند لذا اصولا گروه های غیر سیاسی محکوم به فنا خواهند بود فارغ از اینکه کار فرهنگی، علمی و یا عقیدتی انجام میدهند. از این دسته اجتماعات و گروه ها در ایران کم سراغ نداریم که به نوعی مورد حملات منظم یا غیر منظم نظام قرار گرفته اند تا جاییکه میتوان به درستی بیان کرد که فقط یک اجتماع و یک گروه از این مشکل مستثنی است و آن هم همان گروهی است که خط فکری و عملیشان با قدرت حاکمه یکی است و به عبارت دیگر خودی هستند.
از جمله این اجتماعات غیر سیاسی که اکنون مدتهاست مورد حملات این نظام قرارگرفته میتوان به اجتماع طرفداران عرفان کیهانی (عرفان حلقه) اشاره کرد، عدم درک صحیح از شرایط سیاسی ایران و پایبندی به منشور فکری این عرفان که توسط شخصی بنام محمد علی طاهری پایه گذاری شده باعث شد تا برای پرهیز از ورود به حوزه سیاست در مقابل فشارهای سنگینی که از طرف حاکمیت بر موسس عرفان کیهانی و همراهانش اعمال میشد سکوت کنند، سکوتی که فرصتی مناسب را برای نظام ایجاد کرد تا آنجا که در توان دارد از ابزارهای موجود برای نابودی این اجتماع بصورت بهینه استفاده کند بدون ترس از هر گونه فشار داخلی و یا خارجی.
و درست زمانی که همه طرفداران این عرفان یکدیگر را دعوت به سکوت میکردند تا نکند شکستن سکوت بهانه لازم برای مجازاتی غیر عادلانه را به دست زورمندان دهد، آنان نقشه های خود را اجرا کردند و اکنون بنیانگذار و فعالین این مجموعه در شرایطی گرفتار شده اند که اگر شکستن سکوت مانع از آن نمیشد حداقل هزینه هایی را برای این برخورد غیر عادلانه به نظام تحمیل میکرد.
شاید خبررسانی به مجامع بین المللی و مجامع حقوق بشری مانع این میشد که دست اندرکاران بی مهابا و بدون دغدغه فکری نقشه های خود را به اجرا بگذارند ولی به نظرم هنوز هم دیر نیست و این وظیفه هر انسان حقیقت جو و حق طلبی است که در هر شرایطی صدای مظلومیت انسان یا انسانهایی را با که با هر عقیده و نظری مورد بی رحمی و بی حرمتی واقع میشوند و مورد بی عدالتی قرار میگیرند را به گوش جهانیان برساند، شاید که هر چند کوچک ولی دلیلی باشد برای ترس کسانی که حریم انسانی افراد را میشکنند و برای بقای خود فنای هر فکر و عقیده و روش و مسلکی را مجاز میدانند.
دکتر محمد علی طاهری، کسی است که با بنیانگذاری دو طب مکمل ایرانی (فرادرمانی و سایمنتولوژی) تحسین مجامع علمی دنیا را برانگیخت و اکنون پس از کسب افتخاراتی برای ایران باید در سکوت مطلق خبری مورد ظلم ظالمان و بی مهری همه ما ایرانیها قرار گیرد.
آری، روی سخنم با آنانی است که در اعتلای انسانیت میکوشند و برای حقوق انسانی هر فردی قلبی تپنده دارند، کسانی که نقض حقوق اولیه انساها را برنمیتابند و بر این اصل که همه انسانها در بیان عقاید و تفکرشان آزاد هستند، استوارند.
ما (هواداران و حامیان استاد محمد علی طاهری در خارج از کشور)، اقدام به ایجاد کمپینی در حمایت از این بزرگوار نموده ایم و از همه شما درخواست میکنیم تا با حمایت خود، ما را در رساندن صدای مظلومیت ایشان به جهان یاری کنید.
وبلاگ و صفحه فیسبوک این کمپین  تازه تاسیس به تازگی اطلاع رسانی خورد را آغاز نموده و همینجا از همه شما درخواست دارد تا با عضویت در این صفحه در رساندن این اخبار به گوش همه آزادیخواهان در داخل و خارج ایران ما را یاری نمایید.

No comments: